مغزهای هرزه
- ۶ نظر
- ۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۷
مرا جواب می کند
سکوتِ چشم هایِ تو
و باز تنگی نفس...
و باز هم هوایِ تو
دوباره می زند به این
سَرِجنون گرفته ام
دوباره انقلابِ من...
دوباره کودتایِ تو.
شفیعی کدکنی
یه چند روز مونده که این محرم هم تموم بشه ونه خبری از پولای هنگفت و نه زباله ای تو خیابونای شهر و نه صدای عزا داری .
این چند روز تعطیلات بهتون خوش بگذره.
انسان تا خودش نخواد چیزی درست شدنی نیست.
باید انسان اراده داشته باشه.
بعضی انسان ها فقط خودشون گول میزنن و فکر میکنن چقد ادمای با اراده ای هستند.
به قول حضرت نیچه اراده انسان افریننده است.
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک
هان،
ولی ... آخر ... ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک