بن بست

۳۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

به بهانه یک سالگیت

شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ق.ظ

نمی دانستم زمانی که ساختمت چند روز دوام میاوری ولی کم کم که نگاه میکنم یک ساله شدی قد کشیدی و بزرگ شدی .

در این یه سالی که با هم بودیم حرفامو و دغدغه هامو گوش دادی صبور بودی

اگر روزی  بزرگتر از این شدی و سالهای زیادی با هم بودیم و ماندیم بدان شاید روزی عاشق شدی روزی شاید دل بریدی و روزی شاید دلت شکست و شاید های دیگری که در این روزگار خواهی فهمید و باهاشون زندگی میکنی.

بدان زندگی انگونه که می خواهی شاید برایت رقم نزند اما همه اینها می گذرد و روزی به پایان می رسد شاید با پایان یافتن زندگیت به پایان برسد.

نمیدانم چند وقت دیگر در کنار هم هستیم و می مانیم اما ببینم روزگار بر سر ما چه میاورد.


یه آدم معمولی

  • اینجانب

میارم ماه تو خونه

جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۱۶ ق.ظ

عکس از خودم

  • اینجانب

نرود میخ آهنی در سنگ سخت

جمعه, ۱۴ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۴۱ ق.ظ

نمیدانم با آدمای این چنین برخورد داشتید یا نه.

آدمای که همیشه فکر می کنند خودشان حرف درست رو میزنند

آدمای که در مقابل حرف درست جبهه میگیرن

آدمای که هر چقد حرف میزنی هر چقد دلیل میاوری هر چقد... فقط حرف حرف خودشان است

با این چنین آدمای هیچ حرف و سخنی نگویید فقط خودتان را خسته می کنید

انها به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند

انها فقط حرف خودشان را میزنند

خودتان را زجرکش و خسته نفرمایید


  • اینجانب

هاهوی تازه

پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ق.ظ

مامانم اهنگ گذاشته و اهنگ ابی داره پخش میشه

من برای زنده بودن جستجوی تازه میخواهم

خالی از عشق خاموشم هاهوی تازه میخواهم.

ولایت ما امشب داره بارون میاد



  • اینجانب

بازی های کودکی

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
چقد زود بزرگ شدم.
کودکی من مثل بقیه بچه ها با بازی کردن و پوشیدن کفش بزرگتر بود که مثلا بزرگ شدم و ....
بازیهای کودکی من دوچرخه سواری تو کوچمون با بردار تیله بازی کردن و یک بازی که اسمش  را یادم رفته اما بازی که با  چوب بود که باید با یک چوب نسبتا بزرگ یه چوب کوچیک میزدیم و یکی هم تایربازی جالب بودن برای خودشان
خاله بازی کردن  هفت سنگ  یقول دوقول و مابقی بازیهای که هر بچه ای بازی میکنه.
شعرهای کودکی که فقط یکی رو بلدم  و شعرای که الان  بچه ها میخونن برام تازگی داره وبرام جالبن. من زیاد از بچگیم خاطره ندارم و زیاد هم یادم نمیاد چطوری گذشت چطوری بزرگ شدم.





 
  • اینجانب

یه کمی فکر کنیم

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ق.ظ
چیزی بالاتر از عشق نیست که آدم بخاطرش همه چیز زندکی روتعطیل کنه و هی غصه بخوره هی چرا نرسیدیم چرا رفت و چرا های دیگر.
تو زندگی اینقد مشغله هست که عشق توش گم میشه و اینقد باید بجنگی باید شکست بخوری اینقد باید بلند شی که چیزی به اسم عشق  نمیشه همه چیز زندگیت .
 بر فرض مثال که عاشقیم یا می رسیم یا نمی رسیم اگه رسیدیم که زندگی میشه بهشت به صورت خوش بینانه نگاه کردم  اگه نرسیدیم که یکی دیگه بعد گذشت زمان میاد جاشو میگیره و اصلا عشق اول یادمون میره.
اگه میخواید بگید نه عشق اول فراموش نمیشه یا بگید اون عشق نیست هوسه اما من میگم که گذشت زمان همه چیزو حل میکنه.
 

  • اینجانب

فارست گامپ

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۲ ب.ظ

زندگی مثل جعبه‌ی شکلات می‌مونه ، هرگز نمی‌دونی چی گیرت میاد .


  • اینجانب

آتش مزن

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۵۵ ب.ظ

خار خشکم آتش مزن به جانم

که هنوز آرزوی بوسه باران دارم

  • ۱۰ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۵
  • اینجانب

اصلا داریم

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۰ ق.ظ
گاهی دنبال یه متن یا عکسی میگردیم در دنیا مجازی یا واقعی فرقی نداره با محدودیت  و یا به عبارتی دیگر با فیلتر مواجه میشویم .
ما انسانها اگر باور کنیم که با اندیشه ای ازاد متولد شدیم و ازادی و اختیار داریم پس چرا با محدودیت مواجه میشیم.
کلمه آزادی یعنی اینکه میتونیم بگیم که با هیچ محدودیتی و فیلتر و ترسی و یا هر اقدام دیگری بتوانی خواسته خود را عملی کنی.
ما در سراسر زندگی با فیلترها و محدودیت ها و نقض حقوق خودمون مواجه میشیم.
مابقی ماجرا را بهتر از اینجانب میدانید پس دیگر نمی گوییم که باز این پست یا حتی وب را مثل دفعه پیش فیلتر نکنند.


  • اینجانب

بیان گرامی

يكشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۰۸ ب.ظ

من موندم چرا این بیان امار اشتباه میده؟

با تشکر از بیان

  • ۰۹ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۸
  • اینجانب